جنسیت: زن
سن: 22
خواب دیدم که خواهر بزرگتر از خودم که 24 ساله است باردار است و ما در خانه کنار پدر نشستهایم. اما از این وضعیت راضی نیستیم. پدرم برای دلگرمی خواهرم یک اسباببازی خریده است و ما در اتاقی که از اتاقهای دیگرمان بزرگتر است نشستهایم و به هم نگاه میکنیم. اتاق بر خلاف روشنایی همیشه، تاریک است و در همین لحظه در ادامه خواب تلویزیون خانه روشن میشود و صحنهای از قیامت در برابر چشمانم ظاهر میشود. مثل این میماند که افراد از جایی میگذرند و خوب و بد بودن آنها مشخص میشود. اما در ظاهر آنها این امر قابل تشخیص نیست. و در همین لحظه از روز آخرت و سزای اعمال میترسم و از خواب بر میخیزم. از این که دو خواب متفاوت و گنگ را در ادامه هم دیدم اصلا حس خوبی نداشتم.
موضوع مطلب :